۱۳۹۵ شهریور ۱۴, یکشنبه

مرز بندی با جنایتکاران

 خبری که در نشریۀ هیل "نشریۀ کنگره آمریکا" از خانم کلینتون ،مبنی بردرخواست خانم کلینتون از سناتور های دمکرات  برای تحریمهای بیشتر  رژیم ملایان بود  وهمچنین خبری در چند روز گذشته از باهنر عضو هیئت رئیسۀ مجلس ملایان مبنی براینکه  تا زمان سپری شدن ریاست جمهوری آقای اوباما ، دولت مردان  ورهبران ایران نباید فرصت را از دست بدهند!!! اگر خبر مربوط به "در خواست خانم کلینتون"  را در کنار "درخواست باهنر" قرار داده شود تنها یک نتیجه می توان گرفت که در رفراندم ماههای آیندۀ ریاست جمهوری آمریکا چه خانم کلینتون از جناح دمکرات و چه آقای ترامپ از جناح جمهوری خواهان  به کاخ سفید برسد بیش از یک نتیجه عاید ملایان نخواهد شد وآن سیاست جدیدی است که متفاوت با ریاست هشت سالۀ آقای اوباما در رابطه با ملایان  خواهدبود ودلیل آنهم ثمر بخش نبودن سیاست مماشات  و استحالۀ رژیم بوده است وبس!!   وخبرهای چند روز گذشته "ملاقات  آقای کری با الجبیر" و سخنان کری والجبیر  در رابطه با ایران  نه تنها تامل برانگیز بودبلکه صحت نوشتار بالا را اثبات میکند !! وهم از برآیند خبرها وعکس العمل های  ضد ونقیض رژیم ،چنین فهمیده میشود که ملایان در باتلاقی  گیر کرده اندکه با هر تلاش وتقلا ، بیشتر به  قعر باتلاق فرو میروند!! وراه نجاتی متصور نیست!! و به قول "آخوند رفسنجانی" دیگر دنیا  به آن سمت نمی رود معنی حرف این جانی  به غیر این نیست" باید استحاله شویم!! ودخالت در سایر کشورها  وتروریسم و... دوره اش به پایان رسیده" در همین راستا اساس سیاستهای داخلی ملایان وسیاستهای غرب وآمریکا ، هم نمایندگان مجلس آخوندی خارجه نشین وبخشی از اصلاح طلبان داخلی و خارجی و آقای کدیور، علاوه بر محکوم کردن  جنایتهای سالهای 60  و67 ، نظر فقهی خمینی دجال را زیر سوال میبرد ومرز خودشان را با جنایت وخیانت  روشن میکنند !! این است دوران وسرفصلی که آغاز شده  وتا سرنگونی جنایتکاران ، سربا ایستادن ندارد وخون پاک ومطهر 30 هزار سربدار در رگهای تک تک ایرانیان جاری وساری  و در جوشش وغلیان است وتا نابودی  ریش وریشۀفقیهان ادامه خواهد یافت ، و امروز برای همۀ  افراد وگروه های سیاسی مرزبندی ها "در قبال جنایتکاران " در روشنترین صورت را الزامی ، وزمان یکی  به نعل ویکی به میخ ودوران سیاستهای غیرعلنِ همسو با قاتلان 67  وهمزمان از آخور وتوبره خوردن  و اپوزیسیون  نمایی کردن  و بازی سیاست 80 .20 وزارت جنایت وخیانت در داخل و خارج به سر آمده وفردا خیلی دیر خواهدبود
رضا قبرسی 13/6/95 

۱۳۹۵ مرداد ۲۹, جمعه

سرنگونی ،برجام واستحاله ،

آنچه بدیهی است در جریان گوادلوپ تصمیم اربابان به بردن شاه " طبق اعتراف رئیس جمهور وقت فرانسه" وآوردن خمینی از حجره ها وغارهای نجف ،فقط فقط  با ماموریت به آشوب کشیدن خاورمیانه وترویج تروریسم وتقسیم کشورهای خاورمیانه به کشورهای کوچک وبر باد دادن سرمایه های مادی ومعنوی این کشورها  وهموار کردن راه در جهت  منافع خاورمیانه  بزرگ ودر داخل ایران هم قتل عام انقلابیون  وبانابود کردن تمامی سرمایه ها و هستی مردم ، مواجهه کردن با بحرانهایی که این مردم تا دهها سال با آن درگیر باشند" بحران زیست محیطی وبی آبی،بحرانِ اقتصادیٍ رکود ترورمی ،بحران های اجتماعی با میلیونها حاشیه نشین وصدها هزار کارتون خواب ودهها میلیون زیر خط فقرومیلیونها نفربه اقرارخودشان زیر خط مرگ و اعتراف دیروز ربیعی وزیر کار شیخ بنفش ومعاون وزارت جنایت وخیانت اطلاعات  بیست سی ساله ملایان : "میلیون‌ها کارگر ایرانی بدون قرارداد، حاشیه‌نشین و بی‌پناه هستند" واعتراف روز گذشتۀ  معاون وزیر بهداشت با نام علی اکبر سیاری : "در حال حاضر ۳۰ درصد مردم کشور گرسنه اند و نان خوردن ندارند " واینها  نشان می دهد که ملایان هیچ قصوری در وظیفۀ محوله نداشته اند وماموریت  خودشان را به نحو احسن به پیش برده اند واگر امروز خامنه ای وسپاه وهمفکرانشان اصرار بر استمرارآشوب کشاندن وتشکیل ارتش آزادیبخش شیعه برای جنگ در عراق وسوریه ویمن به فرماندهی قاسم سلیمانی "العربیه 18 اوت"  رادارند واگر نتوانندبه این وظایف  محوله در گوادلوپ را استمرار بخشند این به این معنی خواهد بود که تاریخ مصرف این دار ودسته برای اربابان تمام شده واحتیاجی به اینان ندارند وباید عرصۀ حکومت را واگذار نمایند!! واز طرفی جناح به اصطلاح رفرمیست رژیم به آنچه گفته شد کاملا واقف است برای همین در مذاکرات اتمی "برجام"به توافقاتی در مورد تروریسم سپاه قدس  ودخالت نکردن در سایر کشورها ورعایت به ظاهر حقوق بشر  ودست برداشتن از پول شوئی وحمایت مالی از تروریستهای حزب الله لبنان ومزدوران عراقی وحوثی ها و... به توافق رسیده بودند که آمریکا خواستار به عمل در آمدنشان را کرده "خبر در خواست مذاکرۀ کری در مورد منطقه" وهم از روزی که آقای اوباما به کاخ سفید قدم گذاشت نوشتن نامه به خامنه ای وپیغام  برای مذاکره واستحالۀ  حکومت فقیهان  در دایرۀ منافع دمکراتهای آمریکا واورپا برای ماندگاری ملایان در خفا وعلن  بوده اند
 در این راستا و در شرایط رکود تورمی حاکم برجامعه که  فقط  لازمه اش  سرمایه گذاری خارجی  ومهیا کردن شرایط داخلی از نظر قانونی است!!  آیا شیخ بنفش وجناحش قدرت تغییر قانون ، منطبق  با عرف سرمایه گذاریها در دیگر مناطق جهان را می تواند هموار کند؟!!به عبارتی دیگر در طی سالیان ،سپاه 70 تا 80 در صد اقتصاد کشور را چه به بصورت مستقیم  ویا غیر مستقیم  در سلطه خود داشته  ودارد آیا  می توانند این خان یغما را از دست سپاه بگیرند؟!! وآنان رابه رقابت سالم با شرکت های سرمایه گذار خارجی  وادار کننداین هم بعید به نظر می رسد وهم پاسداران به هیچ وجه ممکن ، قادر به رقابت با سرمایه گذار خارجی نیستند!!!اما جنگ گرگها در داخل هم تمامی فرصتهای ممکن را سوزانده است والان  جناح خامنه ای وسپاه ،توان ادامۀ سیاستهای تنش آفرین وتروریسم در منطقه را ندارند چون با در آمد بیست  تا سی میلیارد دلار سالانه که حتی قادر به پرداخت یارانه هاهم نیست(طبق گفته  خودشان چهارمیلیون نفر از گرفتن یارانه محروم شده اندشما بخوانید بیست یا سی میلیون ،چون هر کس بپرسد چرا یارانه منو قطع نموده اید حتما خواهند گفت شما جزء آن چهار میلیون نفر هستی!!) ومخارج جنگ در سوریه وعراق  ولبنان و... با این در آمد امکان پذیر نیست ومجبور به نرمش قهرمانه های دیگری  تا روز (ر) ادامه خواهد یافت وحتی دادن فرودگاه همدان برای بمباران رزمندگان سوریه ،اوج استیصال از تمامی جهات را بارز میکند ودر نتیجه ،بیش از یک  نتیجه حاصل دوجناح  در حاکمیت نخواهد بود به  قول آقای مسعود رجوی  اوضاع هر جوری که بچرخد به سرنگونی رژیم راه خواهدبرد
رضا قبرسی 29/5/1395    

۱۳۹۵ مرداد ۱۵, جمعه

مریم رجوی ودیدارش با محمود عباس

بعد از ظهر 9 مرداد 1395 خانم مریم رجوی با آقای محمود عباس رئیس دولت فلسطین دیدار ودر رابطه با بحرانهای منطقه ای وضرورت مقابله با بنیادگرایی وتروریسم در خاورمیانه وابتکار دولت فرانسه در  رابطه با  مسئله فلسطین  مورد گفتگو وتبادل نظر قرار گرفت  خانم مریم رجوی در این دیدار تاکید کرد که رژیم ایران منشاء تفرقه وبنیادگرایی وتروریسم در منطقه  بخصوص عراق وسوریه ویمن وفلسطین وبحرین و.. است وچون ملایان در  منتهای ضعف ، بیش از همیشه،و سالیان گذشته آسیب پذیر هستند وبا همبستگی کشورهای منطقه با مقاومت می توان از شر بنیادگرایی وتروریسم ملایان خلاص شد" نقل قول از سایت های مقاومت" ،آنچه  که  از خانم رجوی نقل شد مبین حقیقتی است که اگر رژیم ملایان سرنگون شود دولت جنایتکار بشار اسد دیگر کمک های  میلیارد دلاری ونظامی وتسلیحاتی ونیرویی را نخواهد داشت ودر نهایت یا با مذاکره وفشار بین المللی ویا  بانیروهای مقاومت مردمی در طی بعد از 5 ،6 سال ،به حکومت بشار اسد پایان داده میشود. در عراق هم بیش از سی ودو هزار حقوق بگیرمزدور نیروهای عراقی  از ملایان (اسناد انتشار یافته با ذکر اسامی وشماره حساب ودریافت ماهیانه هر کدام )سازمان دهی شده توسط سپاه قدس، بعد از نبود رژیم ملایان ، مجبور به تفاهم با دیگر قومیت ها ومذاهب  در یک پروسه فرا رو خواهند بود وعراق  می تواندبا پرنسیب ها ونرم های سیاسی ومدنی دمکراتیک ، حافظ یکپارچگی اش باشد، وحوثی دریمن ، در نبود  کمک های مالی وتسلیحاتی ونظامی ملایان مجبور به رعایت نرم های سیاسی وحقوقی، در یک نظام دمکراتیک خواهند بود  وتمامی مسائل منطقه ای دیگر ، از جمله بحرین وافغانستان در یک پروسۀ حل وفصل دمکراتیک به جریان خواهد افتاد وحزب الله لبنان که در این دهه ها از حمایت های میلیاردی  در جهت خواسته های ملایان عمل کرده ومیکنند مجبور خواهند شددر یک مشارکت  دمکراتیک حقوق سیاسی  ومدنی تمامی مذاهب وگروه های سیاسی را درعمل به رسمیت  شناخته و در نظامی دمکراتیک  به حل وفصل مسائل  ومنافع ملی کشورشان بپردازند وتروریسم  واِفرادگرایی منطقه ای که فقط  در جهت منافع خاورمیانه بزرگ است با سرنگونی ملایان به سمت  وسوی منافع خلق های منطقه تغییر مسیر خواهد داد قابل ذکر است که ماموریت ملایان از طرف اربابان خاورمیانۀ بزرگ و ملایان به ظاهر حامی فلسطین وقدس، مسئلۀ فلسطین و تمامیت منطقه خاور میانه را در جهت منافع اربابان خاورمیانه بزرگ سوق دادن بوده است!! اما رهبر خلق فلسطین محمود عباس وخانم رجوی با اشراف به این واقعیت ها وحل وفصل تمامی مسائل خاورمیانه ،و سوق دادن آنها در سمت وسوی منافع تمامی خلقهای منطقه، از جمله مشکل دوکشور مستقل اسرائیل وفلسطین  وبه دور از خشونت  ، از دید سیاست مداران واقع گرا، منطقه را بسوی  منافع تمامی خلقها سمت وسو میدهد ،گفتنی است در همین رابطه جنبش فتح خطاب به شیخ الاسلام ودیگر مقامات ایران را "خائنان به آرمان فلسطین"دانسته وتاکید میکند"ما از آنها جز خیانت، پشت پا زدن به ارزش‌ها و پافشاری بر حمایت از کودتاگران در فلسطین ...... چیز دیگری ندیده‌ایم".  
رضا قبرسی 5/8/2016

۱۳۹۵ مرداد ۴, دوشنبه

سرنگونی و رهبری مسعود رجوی

هدف از حل بحران اتمی  ونرمش قهرمانانه وتاکید خامنه ای که مذاکرات از زمان دولت احمدی نژاد شروع وآمدن آن دولت محترم منطقه وآوردن پیام از طرف آمریکا ،که ما رازی به حل فصل  مسائل اتمی ایران وآزاد کردن پولهای بلوکه شده ایران هستیم" سخنان خامنه ای نقل به مضمون" واقرار  وتاکید تمامی مقامات درجه یک رژیم آخوندی،که قطعنامه هایی که روزی از طرف رژیم کاغذ پاره تلقی میشد چنان گلوی آخوندها را فشار میداد که حتی نفس کشیدن ملایان  به شماره افتاده بود واز روی ناچاری تمامی خط قرمز ها یکی یکی رنگ باخت وپس از دو سال مذاکره به برجام یعنی خوردن زهر اتمی که سالیان "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" به کنارگذاشته شد وطبق اطلاعات موثق  وصاحب نظران ، سرمایه ای  مابین دویست وپنجاه میلیارد یا بیشتر هزینه شده در مراکز اتمی، تمامی سانتریفوژ ها اوراق ، و به نظر مسئولین انرژی اتمی ملایان ، حتی در صورت بازگشت به مراحل قبل از توافق برجام بیش از دوسوم سانتریفوژها قابل استفاده نخواهدبود و  وباز شدن تمامی پیچ ومهره های  مراکز اتمی ولاک ومهر کردن واستفاده از آخرین تکنولوژی نظارتی وسیمان ریختن قلب راکتور  اتمی وانتقال نود وپنج در اورانیم غنی شده به خارج از ایران ، به امید اینکه پولهای بوکه شده  بتواند نفس به شماره افتادۀ ملایان را هرچند  موقت  نجات دهد اما غرب به ویژه آمریکا هدفش از مذاکره فقط مسائل اتمی نبود بلکه  هدف تبدیل رژیم به رژیم متعارف وحامی غرب وآمریکا گر چه با نام جمهوری اسلامی باشد ، اماباید دست از تروریسم  و دخالت در سوریه وعراق ولبنان وبحرین  و... رعایت حقوق بشر ظاهری واوراق کردن موشک های  بالستیک با بردهای چندین هزاران کیلومتری(هر کسی با هر میزان اطلاعات به این مسئله  واقف است ساخت موشک  دور برد وبالستیک به غیر از سوار کردن کلاهک هسته ای  کاربردی ندارد چون موشک بدون کلاهک  اتمی ، هرچقدر قوی باشد  بخش کوچکی  را می تواند  تخریب می کند) و اصلاح قوانین اقتصادی وسیاسی برای سرمایه گذاری (شاید حدود هفتاد تا هشتاد صد اقتصاد  ایران دست سپاه    وابستگان به سپاه  وخامنه ای  است )و احترام به قوانین تجارت بین المللی " یعنی دست شستن از قاچاق و پول شویی" واینها موارد کوچکی از توافق محرمانه در مذاکرات اتمی بوده که علنی نشده ودر جراید بین المللی از آن توافق محرمانه نام برده میشود  ودولت حسن کلید ملزم شده بود که قدم به قدم(برجام های 1و 2 و3..موارد توافق محرمانه ) به اجرا در بیاورد  وهم  در پایان دوره ریاست جمهوری  آقای اوباما به خود ببالد که بدون جنگ توانسته رژِم ملایان را استحاله کرده  وسند افتخاری برای بعد ریاست جمهوری  در تاریخ آمریکا به ثبت برساند اما آقای اوباما نمی دانسته که "افعی هر گز کبوتر نمی زاید" واین تز رهبر انقلاب نوین مردم ایران آقای مسعود رجوی که این رژِیم اصلاح پذیر نیست و به غیر زبان زور زبان دیگری  را نمی فهمد" وکهکشان امسال با  اکثریت نمایندگان کشورهای  مسلمان وعربی ومنقطه ای  ونمایندگان کشورهای غرب وآمریکا بعد از نزدیک چهل سال به اصالت  این تز آقای رجوی گواهی دادند واین مقاومت برای  رساندن دنیا به این مرحله بیش از صد وبیست هزار شهید وصدها هزار زندانی  وشکنجه شده برای این اصل بدیهی تقدیم کرده  است  و امروز  ما  وتمامی آزادگان  وآگاهان  ومبارزان مدیون رهبری بی همتای  آقای رجوی هستیم که ما را  به قلۀ بالابلند    شرافت وغیرت  وایستادگی برای احقاق حق  مردم در زنجیر رهبری نموده  و خدا را هزاران بار در هر روز وهر لحظه به خاطر داشتن نعمت چنین رهبری شاکریم  
رضا قبرسی    24/7/2016

۱۳۹۴ بهمن ۱۶, جمعه

مجاهد کبیر احمد رضایی، آموزگار بزرگ شجاعت‌ ، فداکاری و قاطعیت در نبرد

مجاهد کبیر احمد رضایی، آموزگار بزرگ شجاعت‌ ، فداکاری و قاطعیت در نبرد

شهادت احمد رضائی

شهادت احمد رضائی

 
 
یازدهم بهمن‌ماه، سالروز شهادت مجاهد کبیر احمد رضایی، از مسئولان برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران است که طی نبردی قهرمانانه با مزدوران ساواک شاه در خیابان غفاری تهران به شهادت رسید.
 احمد رضایی، نخستین شهید سازمان مجاهدین خلق و یکی از درخشانترین چهره‌های انقلابی تاریخ معاصر ایران است. او قهرمانی است که تا آخرین لحظه‌ی زندگیش، بار تمام مسئولیتها و وظایفش را با قاطعیت و پشتکاری شگفت‌انگیز به دوش کشید و با شهادتش نیز سنت قهرمانانه و پاکبازانه‌ی ”فدای تمام‌عیار“ را بنیان گذاشت. از آن روز به بعد، رویکرد قهرمانانه احمد، به الگوی یکی از شورانگیزترین ارزشهای مجاهدین تبدیل گردید.

احمد رضایی، از نسل انقلابیونی بود که از کودتای استعماری 28مرداد32 و کشتار بی‌رحمانه شاه در 15خرداد سال42، تجربه و درس مبارزه انقلابی آموختند و قدم در مسیر راهگشایی بن‌بست مبارزه مردم ایران گذاشتند. او که مبارزه سیاسی را در نوجوانی در پیوند با جریانات و گروههای سیاسی و مذهبی سالهای آخر دهه‌ی 30 آغاز کرده بود در میان شخصیتها و مبارزان مذهبی آن دوران، به‌ویژه نزد پدرطالقانی، بسیار محبوب بود.
احمد در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ در تبدیل عزاداریهای معمولی به ‌یک تظاهرات وسیع سیاسی در تهران نقش برجسته‌یی داشت. سال سوم دبیرستان بود که در حال انتقال یک دستگاه چاپ به‌منزل، توسط پلیس، دستگیر و مدتی در زندان بود.

احمد با این‌که در دبیرستان، شاگرد ممتازی بود، ولی همواره در تضاد میان تحصیل و مبارزه، مبارزه را انتخاب می‌کرد. به‌همین دلیل از سال پنجم دبیرستان، درس را رها کرد. به‌سربازی هم نرفت و زندگیش را به‌طور تمام‌عیار وقف مبارزه نمود.

او به‌دلیل کاراکتر بسیار فعال و پرجوش و خروشی که داشت، در میان طبقات و اقشار مختلف کارگر، بازاری و دانشجو صدها دوست و آشنا داشت و همه، او را به‌عنوان سمبل تحرک و جسارت می‌شناختند.

احمد دور جدید فعالیتهای انقلابی خود را با مرزبندی با جریانات سیاسی آن دوران آغاز کرد. در این مسیر بود که در سال48، گمشده خود را یافت و به‌سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. در این راه در پرتو تلاش و فعالیتی پیگیر و خستگی‌ناپذیر به‌عنوان یکی از مسئولان ارزنده تشکیلات مجاهدین، منشأ خدمات بسیار گردید.

اما آنچه نام احمد را به‌عنوان یک انقلابی بزرگ و یکی از برجسته‌ترین کادرهای مجاهدین برای همیشه در تاریخ سازمان و مبارزات انقلابی مردم ایران به‌ثبت رسانده، نقش بی‌همتای او در بازسازی تشکیلات مجاهدین پس‌از ضربه گسترده رژیم شاه به تشکیلات مجاهدین در سال 50 بود. هنگامی که در اوضاع تیره و بحرانی پس‌از یورشهای ساواک، با دستگیری کلیه بنیانگذاران و90درصد از اعضای مرکزیت مجاهدین، اساس موجودیت سازمان در‌معرض خطر قرار گرفته بود، احمد به‌عنوان تنها کادر باقیمانده از مسئولان مجاهدین، رسالتی سنگین را بر‌عهده داشت و می‌بایست در بحبوحه بسیج دیوانه‌وار ساواک و تور وسیعی که برای دستگیریش پهن شده بود، به بازسازی تشکیلات بیرون زندان مبادرت می‌کرد.
 
 
 

احمد طی شش‌ماه تلاش بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر و با صمیمیت، فداکاری و شجاعتی توصیف‌ناپذیر، شروع به گردآوری و سازماندهی نیروهای باقیمانده کرد. او بی‌هراس از تورهای وسیع ساواک با اجرای روزی 20قرار، توانست به کمک کادرهای ارزنده‌یی چون فرمانده کاظم ذوالانوار و نیز مجاهد کبیر رضا رضایی، که به‌نحوی قهرمانانه از چنگ ساواک گریخته بود، مسئولیت عظیم و حساس بازسازی تشکیلات سازمان را به‌خوبی به‌انجام برساند.

یکی از مجاهدانی که تا قبل از دستگیری سال 50، تحت مسئولیت شهید احمد رضایی بوده می‌گوید: «هنگامی که در شهریور50، هجوم ساواک به پایگاههای مجاهدین آغاز شد، هنوز چند هفته‌یی از وصل شدن تیم ما به احمد نمی‌گذشت. احمد با تجربه‌یی که داشت و بخصوص به‌مدد هوشیاری و آمادگیش، توانست به‌سرعت از آنچه در اطرافمان می‌گذشت نتیجه‌گیری کرده و خانه‌هایی را که در معرض خطر بودند، تخلیه کند. از جمله، پایگاه استقرار تیم ما در تهران که احمد به سرعت آن را تخلیه کرده و علامت سلامتیش را برداشته بود و علامت خطر گذاشته بود و ما با دیدن علامت خطر از دستگیری جستیم و به پایگاههای دیگر منتقل شدیم».

احمد در این دوران و تا زمان دستگیری محمد حنیف‌نژاد، یار و یاور و کمک بسیار مهمی برای او بود. او به‌تلاشی بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر برخاست و با شور و حرارت و انگیزه خارق‌العاده‌یی به‌یاری سازمان شتافت. گویی در این سختی و ضربه، احمد، بال و پر درآورده بود و فضای پرواز پیدا کرده بود. شگفتا که در آن شرایط سخت و سنگین پلیسی که ساواک به‌طور تمام‌عیار برای درهم‌پیچیدن تشکیلات سازمان، بسیج شده بود، احمد فضای کار، تلاش، مسئولیت‌پذیری، فداکاری و در یک کلام جانبازی مساعدتری پیدا کرد و به مدد ویژگیهای برجسته‌یی که داشت، از جمله سرعت عمل بالا و تیزی و قاطعیتش در تصمیم‌گیری، موفق شد مسئولیت سنگینش در این دوران را به‌نحو احسن به‌پیش برد.

نقش احمد بخصوص وقتی بیشتر بارز شد که بعد‌از مدت کوتاهی شهید بنیانگذار محمد حنیف‌نژاد هم دستگیر شد و عملاً سنگینی بار مسئولیت حفظ و تجدید سازماندهی سازمان، اداره کادرها و حفظ ارتباطاتشان بر دوش احمد قرارگرفت و او مسئولیتش را به تمام و کمال انجام داد.

احمد معتقد بود به‌دلیل خیانت به‌اصطلاح رهبران سیاسی گذشته، مردم به این سادگی به حزب و سازمان و هیچ رهبر سیاسی اعتماد نمی‌کنند. او به این حرف تا بن استخوان ایمان داشت. آنقدر که گویی همواره مترصد بود با شهادتش اعتماد مردم را به‌پیشتازان راستینشان بازگرداند. به‌همین دلیل با تغییر فضا و پلیسی- نظامی شدن جامعه پس از ضربه سال50، او اولین کسی بود که با ذکاوت انقلابیش، ضرورت مسلح شدن و درآویختن مسلحانه و تا آخرین نفس با مزدوران مسلح ساواک را دریافت و در عمل کردن به آن بسیار قاطع بود.

همین انگیزه و اعتقاد او بود که توانست روح تهاجمی را در کادرهای سازمان، به‌ویژه پس از ضربه 50، بدمد. احمد به‌طور خاص با شهادتش خط سرخ مقاومت و نثارخون برای رهایی خلق را به‌عنوان یک ارزش در انقلاب ایران خلق کرد. امروز از برکت آن خونها و راهی که قهرمانان پیشتازی همچون احمد رضایی گشودند، بذل مال و جان و عزیزان و خانمان برای نسل مجاهد خلق، بسیار ساده شده و در شمار بدیهیات است. اما در آن روزگار، آن کار سنگین و طاقت‌فرسا و دست و پنجه نرم کردن 24ساعته با خطرها و تهدیدها، حتی برای بسیاری از نیروهای آگاه جامعه هم قابل فهم نبود.

یکی دیگر از مجاهدانی که پس از ضربه سال 50، درارتباط با احمد رضایی قرار داشت می‌گوید: در روزهای بحرانی بعد ‌از ضربه ‌ ، احمد قهرمان، تأثیر بسیار زیاد و تعیین‌کننده‌یی در حفظ سازمان داشت. بعد از هر ضربه‌یی، امیدواری، تحرک، حرکت به‌پیش و پرهیز از هر نوع سکون، مهمترین عوامل برای بازسازی هستند. احمد به‌دلیل قاطعیتش در برابر دشمن، فی‌الواقع سمبل و نمونه بارز چنین خصوصیاتی بود. همه ما وقتی سر قرار احمد می‌رفتیم، فشار و سختی ضربه سنگین شهریور را فراموش می‌کردیم. احمد به درستی درک کرده بود که باید پیش‌آمدن ضربه را با همه درمیان بگذارد و تغییر شرایط را به همه بگوید و هر‌ کس را در هر سطحی که هست در مقابل مسئولیتهایش قرار بدهد. او با تک‌تک افراد سازمان در سطوح مختلف قرارهایی اجرا می‌کرد که اسمش را گذاشته بود ”قرار تعیین‌تکلیف“. مضمون حرف احمد در این قرارها و توضیح به افراد این بود که سازمان در معرض ضربه سختی قرار گرفته و علت، هر‌چه باشد، در این شرایط سخت از هر فرد سطح جدیدی از مسئولیت و مایه‌گذاری انتظار می‌رود. زیرا دیگر، مدار قبلی از کار و ارتباط با سازمان قابل‌قبول نیست. هرفرد باید به این مسأله، جواب مشخص می‌داد و ”تعیین‌تکلیف“ می‌شد که در این مرحله چه خواهد کرد. تردید و دودلی و یأس و سختی ضربه، به‌این صورت از صفوف ما رخت برمی‌بست و به امید و تحرک و تلاش و آمادگی برای ورود به ‌مرحله انجام عملیات نظامی تبدیل می‌شد.

این شیوه برخورد قاطع و جدی احمد، در فاصله کوتاهی در مناسبات باقیمانده سازمان و نیروهای هوادارش، همه چیز را یک مدار کیفی ارتقا داد. او با قدرت تصمیم‌گیری و سخت‌کوشی در جلوگیری از دامنه ضربه تلاش کرد و موفق شد.

در صدر کارنامه درخشان حیات انقلابی احمد، شهادت و قاطعیت او در نبرد با دشمن می‌درخشد و این سنت را جنبش نوین انقلابی مردم ایران مدیون احمد رضایی است. از این جهت دامنه تأثیر کار احمد به سازمان ما محدود نشد و سایر انقلابیونی که در دوران شاه، دوش‌به‌دوش مجاهدین می‌جنگیدند بارها در زندان و خارج زندان از نقش و تأثیر راهگشای احمد و نحوه شهادت او تقدیر کردند و حق قهرمانی او را به‌جا آوردند. چرا که همه، تأثیر مادی آن را، که یک گام به‌پیش در مبارزه مسلحانه بود، می‌دیدند.

روز دوم شهریور، ‌وقتی در اولین قرار پس‌از ضربه، احمد را در قرار زاپاس ملاقات کردم، کاری را که 5ماه بعد، در درگیری با ساواک انجام داد، برایم به‌صورت ایده کاملاً مشخصی بیان کرد و گفت ”ما حق نداریم زنده به‌دست دشمن بیفتیم و باید با دشمن درگیر شویم“ و او خود، نخستین کسی بود که به این درس بزرگ در صحنه رودررویی با دشمن عمل کرد و با این قاطعیت خود، نقشی کیفی، تاریخی و راهگشا در مسیر مبارزه انقلابی با رژیم شاه ایفا کرد. او حتی اجازه نداد دشمن به سلاحش نیز دسترسی پیدا بکند. شهادت احمد، گام بسیار آگاهانه مشخصی بود که در تقدیر حرکت سازمان قرار داشت و فکر می‌کنم به‌همین دلیل است که تابلو شهادت احمد تا این درجه، کامل و صیقل‌خورده و شفاف است».

مجاهد خلق ابوالقاسم رضایی، برادر کوچکتر احمد، که در آن هنگام در زندان اوین بود، خاطره شنیدن شهادت احمد و تأثیرات آن را چنین بازگو می‌کند:

 «در آن شرایط ما توانسته بودیم یک رادیوگوشی وارد اوین کنیم. این رادیو را بچه‌های خودمان در زندان قزل‌قلعه برایمان آورده بودند. آن روزها وقتی زندانیان مجاهد را برای پرونده‌خوانی و دیدار با‌ بازپرس و وکیل به دادرسی ارتش می‌بردند، گاهی دور از چشم نگهبانان می‌توانستند مجاهدینی را که از زندانهای دیگر آمده بودند، ببینند و مخفیانه، چیزی را رد‌و‌بدل کنند.

این رادیو در آن دنیای بی‌خبری زیر چنگ ساواک، برایمان ارزش زیادی داشت و نهایت سعی ما این بود که لو نرود. به‌همین دلیل به‌رغم آن‌که همه افراد بند عمومی از خودمان بودند و جاسوسی بین ما نبود، هنگام گوش‌کردن به‌رادیو زیر پتو می‌رفتیم تا اگر نگهبان به‌طور ناگهانی در را باز کرد متوجه آن نشود. گوش‌دادن به‌اخبار ساعت 2بعد‌از‌ظهر که مهمترین بخش خبری آن بود به‌طور نوبتی توسط چند‌نفر انجام می‌شد. آنها خبرها را به‌خاطر سپرده و برای بقیه نقل می‌کردند. روز 11بهمن نوبت شهیدعلی میهن‌دوست بود که اخبار را گوش کند. هنوز چند‌دقیقه‌یی از شروع اخبار نگذشته بود که سراسیمه از زیر پتو برخاست، سرجایش نشست و گفت: ”بچه‌ها احمد شهید شد“! دقایقی همه ساکت شدند. این سکوت سنگین، با ‌زمزمه سرود عربی «اقمص یداک فی دمی» یا سرود «شهید» شکسته شد، زمزمه این سرود از گوشه اتاق شروع شد و به سرعت، تمام اتاق را فراگرفت. ما آن‌موقع، خودمان هنوز سرودی نداشتیم و تعدادی از بچه‌ها که در فلسطین، دوره دیده بودند برخی سرودهایی را که حفظ کرده بودند به‌بقیه یاد می‌دادند. مضمون این سرود به‌این‌قرار بود:

انگشتانت را به‌خون من آغشته کن

و از زبان من وصیتم را بنویس

بنویسید برای همه، ای برادرانم، ای برادرانم

که من وصیت خود را نوشتم

این رسالت نسل ماست

این علامت صبح پیروزی ماست

این پایان شب تیره ماست

من رفتم. شما راه را ادامه دهید و سختیهایش را تحمل کنید، تحمل کنید

با‌خواندن این سرود بود که مجاهدین به‌استقبال اولین شهیدشان رفتند. شهادت احمد در آن شرایط به‌همه، انگیزه دیگری داد. چون مجاهدین همه‌چیز را در طبق اخلاص گذاشته و آماده بودند تا برای آزادی میهنشان، دست ‌به‌هر ‌فداکاری بزنند. دستگیری غافلگیرانه شهریور50 و دستگیریهای بعدی که به‌دنبال آن صورت گرفت همه بدون درگیری بود و همه اعضای سازمان از این‌که دستگیری غافلگیرانه، اجازه نداده بود با‌رژیم مقابله کنند، افسوس می‌خوردند. احمد با ‌شهادت خود، آن‌هم به‌آن‌صورت حماسی، آرزوی همه مجاهدین را در مقابله با ساواک شاه محقق کرد. دشمن به هیچ چیز احمد دست نیافت بخصوص که ساواک بعد از دستگیری شهیدحنیف‌نژاد، برای جلوگیری از تجدید سازماندهی مجاهدین همه انرژیش را روی دستگیری احمد متمرکز کرده بود. طرح احمقانه ساواک در فرستادن رضا به‌همراه مأمورانش برای این‌که ردی از احمد پیدا کنند، دقیقاً به‌همین خاطر بود. طرحی که به فرار قهرمانانه رضا منجر شد و داغ سنگینی بر دل ساواکیها گذاشت».

مجاهدی دیگر، خاطره خود را از لحظه ‌شنیدن خبر شهادت احمد، چنین بازگو کرده است:

 «لحظه‌یی که خبر شهادت احمد را در زندان اوین شنیدیم هرگز از یادم نمی‌رود. شهید بنیانگذار سعیدمحسن پس از پخش خبر شهادت احمد از رادیو و انتشار آن در بند عمومی اوین، با روی خندان و بشاش، و حالتی که فهم آن در آن لحظات برایم مشکل بود، گفت بچه‌ها تبریک می‌گویم، راه،  باز شد. احمد حق بزرگی به گردن سازمان دارد. واقعاً برای جنبش مبارک است. مات و مبهوت، سعید را نگاه می‌کردیم و برایمان عجیب بود که چرا سعید در فقدان چنین مسئول ارزنده‌یی تبریک می‌گوید.

سعید توضیح داد که راه را باید با قاطعیت ادامه داد و باید کسی در این زمینه پیشقدم می‌شد و این خیلی برای سازمان ما افتخار است که سمبلی از قاطعیت، فداکاری و جسارت و پاکبازی را به‌عنوان اولین شهید در مقابله با دشمن، آن‌هم دقیقاً به‌همین شکل ارائه کند. این خون به تمام کسانی که از این پس با دشمن، روبه‌رو می‌شوند پیام خواهد داد که چگونه باید با دشمن برخورد کنند. احمد رضایی نه فقط در صحنه تشکیلاتی و حفظ سازمان بلکه در این صحنه، مسئولیت خود را به بهترین صورت و کاملترین وجه به‌پایان رسانده است.

آنچه شهید بنیانگذار سعید محسن، بیان کرد، به‌طور واقعی و مادی از همان روز به دو سنت انقلابی چشمگیر ویژه مجاهدین تبدیل شد و باقی ماند. اول، نفس برخورد با شهادت؛ دوم این‌که در مقابل شهادتها نه‌تنها خم به‌ابرو نیاورند و به عزا و مصیبت ننشینند، بلکه تبریک بگویند. تبریک به‌خاطر این‌که یک مجاهد خلق به‌عهد خود با خدا و خلق وفا کرده و چنین راهی را با افتخار و سرافرازی به‌انتها رسانده است. هر مجاهدی که به‌شهادت می‌رسد، بار مسئولیتش را در اوج سرفرازی و شایستگی بر زمین می‌گذارد و از این جهت است که آن را شایان تبریک می‌دانیم. اگر‌چه فقدان هر مجاهد خلق بسیار تلخ و دردناک و شایسته عمیق‌ترین تسلیتهاست».

زندگی کوتاه اما پربار احمد، فرازها، نقطه‌عطفها و آموختنیهای بسیار دارد. اما شهادت قهرمانانه ‌او و سنت انقلابی که از خود برجای گذاشت، آنچنان تأثیرات انگیزاننده‌یی در میان مجاهدین داشت که مجاهد کبیر رضا رضایی درباره ‌ارتقاء روحیه نظامی و خشم انقلابی در میان اعضای مجاهدین گفت: «اگر رعایت مصالح و ضوابط سازمانی ایجاب نمی‌کرد، نمی‌شد مانع از این شد که اعضای ما در هر جا به‌دشمن حمله نبرند».

از آن‌روز تاکنون و به‌ویژه در دیکتاتوری سیاه و ضدبشری آخوندی، ‌دههاهزار مجاهد، با افتخار، همان ارزشی را که احمد به‌عنوان اولین شهید مجاهد، پرچمدارش بود، لبیک گفته‌اند و حماسه‌های بسیار آفریده‌اند. اگر آن‌روز احمد، ستاره‌یی در آسمان مبارزات خلق ایران بود، اینک این آسمان، غرق ستاره‌هاست و کهکشان بلند شهیدان بر پیروزی محتوم مقاومتی که با خون آنها شکل گرفته گواهی می‌دهد.
 
 
احمد رضایی از زبان مجاهد شهید رضا رضایی
 

 
 
شهادت احمد، امیددهنده و راهگشا بود. احمد، دوست بزرگ و صمیمی مردم بود و یک لحظه در زندگیش از یاد دردهای مردم غافل نبود. همیشه به من سفارش می‌کرد که اگر من شهید شدم، از طریق آدرسهایی که نوشته‌ام به کمک به آنها ادامه بده. در آخرین روز از زندگیش در این دنیا به من گفت، رضا! برای این‌که درخت انقلاب، خشک نشود خون ما باید ریخته شود. ما با خون خود باید مسیر حق و عدالت و راه مبارزه را به‌طور مشخص ترسیم کنیم و ادامه داد که برای مبارزه کردن باید نفرتی عمیق نسبت به دشمن داشت، بدون نفرت عمیق نسبت به دشمن نمی‌توان مبارزه کرد… همیشه‌ آرزو می‌کرد که در گرماگرم پیکار، شهید شود و زنده به‌دست دشمن نیفتد؛ و به آرزویش رسید. او می‌گفت: چه اهمیتی دارد که ما شهید شویم در‌حالی‌که می‌بینیم به‌جای هر شهیدی و هر تفنگی که بر زمین می‌افتد صدها و هزاران پیکارجوی مجاهد سر برمی‌آورند و تفنگ به‌دست می‌گیرند.

 احمد با شهادتش، راه شجاعت، راه فداکاری و ایمان به‌حق را به مردم آموخت و امروز ما با امید فراوانتر، روحیه‌یی قویتر، گامهایی استوارتر و قلبی سرشار از کینه و نفرت به دشمن در راه پرافتخار او گام بر‌می‌داریم و در آرزوی شهادتی این‌چنین به پیکار خود ادامه می‌دهیم… شش‌ماه از آخرین روزهای زندگی احمد سرشار از شجاعت، فداکاری، صمیمیت و سخت‌کوشی بود.

او معلم بزرگ ما بود و صفاتش درس آموزنده‌یی است برای ما. او با شجاعت و پشتکاری که از خود نشان داد، امیدها برانگیخت و شجاعتها آموخت. حماسه فداکاریهای او، بیش از پیش ما را به خلقی که چنین فرزندان پاکی را در دامن خود پرورده است، امیدوار می‌سازد… شهادت احمد همان‌قدر که برای ما غم‌انگیز بود، امیددهنده و راهگشا نیز بود. او به‌ما نشان داد که آنچنان قدرت و شرفی داریم که دشمن ناپاک را حتی در یک نبرد نابرابر به‌ضجه وامی‌داریم. خون احمد با همه عشق و کینه‌یی که در درون داشت، امروز در رگهای ما جاری است و خاطره قهرمانی و فداکاری او به‌ما عزمی استوار می‌بخشد که تمام آرزوهای مقدس و انقلابیش را تحقق بخشیم و در خواندن سرود رزم‌آوری و پیروزی با او همصدا شویم.

شهادت احمد برخلاف تصور احمقهایی که برای اثبات نظرات تسلیم‌طلبانه‌شان از هر شکست، ناامیدی و از هر سوز سرما، زمستانی می‌سازند، نه‌تنها هیچ ناتوانی‌یی را اثبات نمی‌کند، بلکه درست، نشان‌دهنده این است که ما تا آن‌حد از ظرفیت فداکاری و جانبازی برخورداریم که رنج نبردی سخت و طاقت‌فرسا را تا آن زمان که خلق را به‌حرکت درآوریم دلاورانه بر دوش بکشیم. حیف این است که احمدهای فراوانی بوده‌اند که مجال خدمتی بیشتر نیافته‌اند و احمدهای فراوانی خواهند آمد که این رسالت را به‌آخر برسانند.

ما در پس همه جنایتهای خونبار رژیم آدمکشان شاه، ضعف و زبونی و نکبت او را می‌بینیم.‌در پس وحشت او از زنده‌نگه‌داشتن جوانی 19‌ساله و ریختن خون برادر مجاهدمان مهدی در زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها، وحشت او را از موج خروشان جوانان رزمنده‌یی که هرگز در چهره‌های مردانه‌شان تسلیم و سکوت خوانده نمی‌شود، می‌بینیم. (از نامه مجاهد شهید رضا رضایی به‌مادرش، به‌مناسبت اولین سالگرد شهادت احمد)
 

  

۱۳۹۴ بهمن ۱, پنجشنبه

مریم رجوی با رهبران مسیحی انگلستان در اور سوراواز دیدار کرد

خانم مریم رجوی در دیدار سال نومسیحی با جان پریچارد اسقف سابق آکسفورد وآدرین نیومن اسقف استپنی در محل اقامت خود در حومه محل سکونت خود  در پاریس دیدار وگفتگو کرد  خانم رجوی گفت نگرش ما به تمامی ادیان ومذاهب در تقابل با نگرش مرتجعان حاکم بر ایران است وما معتقدان به دیگر مذاهب را مثل برادران وخواهر خود میدانم واز نظر حقوقی" سیاسی اقصتادی وفرهنگی و....."همۀ مردم ایران با هر مذهب واعتقادی درانتخاب کردن وانتخاب شدن برای هرمقام وموقعیت  فرقی  باهم ندارنداینجا
مریم رجوی :‌ مسلمانان و مسیحیان باید با اتکا بر ارزشهای مشترک خود، در برابر کسانی که مذاهب آنها را به انحراف می‌کشند، بایستند
در روز چهارشنبه ۳۰دی (۲۰ ژانویه۲۰۱۶) خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، در محل اقامت خود در اورسوراواز (شمال پاریس) با دو تن از رهبران برجسته مسیحی کلیساهای انگلستان، عالیجناب جان پریچارد اسقف سابق آکسفورد و عالیجناب آدرین نیومن اسقف استپنی دیدار کرد.

خانم رجوی در این دیدار تأکید کرد: روابط ما با پیروان ادیان و مذاهب گوناگون رودرروی فاشیسم دینی حاکم بر ایران است که تحت نام اسلام، پیروان ادیان مختلف و حتی مسلمانان سنی را تحت شدیدترین تبعیض و سرکوب قرار می‌دهد. رژیم ایران در ۳۷سال گذشته با استقرار یک فاشیسم دینی یا به وجود آورنده و پشتیبان مادی و سیاسی و تسلیحاتی و یا دست‌کم الهام‌بخش گروه‌های بنیادگرا و تروریست از حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن و یک دو جین گروه تروریست در عراق و همچنین داعش و القاعده و بوکو حرام و سایر گروه‌های افراطی بوده است.

رجوی تأکید کرد که میانه‌روی و اعتدال در این رژیم چیزی جز یک فریب برای نقاب زدن به چهره این دیکتاتوری مذهبی نیست. دو سال و نیم پیش که روحانی رئیس‌جمهور دیکتاتوری مذهبی شد ادعا کرد که میانه‌روی در پیش می‌گیرد. اما بیلان دو هزار اعدام نشانگر چهره واقعی روحانی است. تنها در دو هفته اول ژانویه سال جدید میلادی ۵۲ تن اعدام شده‌اند. در دوران او هم اعدامها و دستگیریها بیشتر شده هم فقر و بیکاری جامعه و هم تبعیض علیه پیروان ادیان و مذاهب مختلف و هم دست‌اندازی به کشورهای منطقه.

خانم رجوی گفت: در حالی‌که مسلمانان و غیرمسلمانان و شیعیان و اهل تسنن برای قرنها در ایران و منطقه با هم به‌صورت مسالمت‌آمیز و برادرانه زندگی می‌کرده‌اند رژیم ایران به جنگ‌افروزی و تفرقه افکنی در میان ادیان و مذاهب مختلف پرداخته و حتی در تهران که یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای دنیاست از ایجاد یک مسجد اهل سنت جلوگیری می‌کند و تنها نمازخانه اهل سنت در تهران را نیز سال گذشته توسط نیروهای سرکوبگر تخریب کردند.

مریم رجوی افزود: طبق مصوبات شورای ملی مقاومت ایران اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک مذهب به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند باعث کسب امتیاز یا محرومیت هیچ‌یک از شهروندان بشود.

هیأت اسقفها در این دیدار بیانیه اسقف اعظم ولز، دکتر باری مورگان که توسط ۵۱ تن دیگر از رهبران مسیحی کلیساهای انگلستان، مورد حمایت قرار گرفته بود، را به خانم مریم رجوی تقدیم کردند.

این بیانیه ضمن محکومیت حمله تروریستی موشکی به کمپ لیبرتی در ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵، تأکید می‌کند که سازمان ملل متحد، دولت آمریکا و اتحادیه اروپا باید به تعهدات بین‌المللی خود پایبند بوده و اقدامات مشخصی را برای تأمین حفاظت و امنیت کافی ساکنان کمپ، پس از حمله موشکی اکتبر سال گذشته به کمپ به اجرا بگذارند.

هیأت اسقفها اشاره کرد که وضعیت حقوق‌بشر در ایران از زمانی که حسن روحانی دو سال پیش به ریاست‌جمهوری رسید بدتر شده است و تعداد اعدامها از جمله اعدامهای علنی و اعدام نوجوانان افزایش یافته است. آنها خواستار آن شدند که وضعیت حقوق‌بشر در ایران، به‌ویژه سرکوب اقلیتهای مذهبی، از جمله مسیحیان، باید در کانون بحث در طول سفر آتی روحانی به اروپا باشد.

آنها از دولت انگلستان و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا خواستند تا بهبود روابط بین‌المللی با ایران را مشروط به خواستهای آخرین قطعنامه سازمان ملل‌متحد در مورد حقوق‌بشر در ایران، یعنی لغو اعدام در نقض تعهدات بین‌المللی، آزادی زندانیان سیاسی و زندانیان عقیدتی و پایان دادن به شکنجه و دستگیریهای خودسرانه بکنند.

رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران ضمن تقدیر از تلاشهای ارزشمند رهبران مذهبی انگلستان در حمایت از حفاظت، سلامت و امنیت ساکنان لیبرتی گفت: مسلمانان و مسیحیان باید با اتکا بر ارزشهای مشترک خود، در برابر کسانی که مذاهب آنها را به انحراف می‌کشند، بایستند.

وی سرکوب مسیحیان در سراسر خاورمیانه به‌ویژه در ایران را چه توسط رژیم آخوندی و شبه‌نظامیان جنایتکار وابسته به آن و چه توسط تروریستهای داعش قویاً محکوم کرد. او اظهار امیدواری کرد بی‌خانمان کردن و جابه‌جایی مسیحیان در سراسر خاورمیانه هر چه سریعتر پایان یابد و مسیحیان ایران هم‌چنان که همه ملت ایران از شر سرکوب دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران خلاصی یابند.

رجوی تأکید کرد که مقاومت ایران به نبرد علیه دیکتاتوری مذهبی ایران و تلاش برای پایان بخشیدن به سرکوب مسیحیان و سایر اقلیتهای مذهبی در ایران، همچنین برای استقرار سایر حقوق پایه‌یی مردم ایران، ادامه خواهد داد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۳۰ دی ۱۳۹۴ (۲۰ژانویه ۲۰۱۶)